دادن قبل از موعد مقرر. دادن قبل از وقت معهود. مساعده دادن، مزیت دادن حریف ضعیف را بالخصوص در بازی نرد و شطرنج و جز آن: چنانکه نراد آسمان را سه ضربه پیشی دادی.... (سندبادنامه ص 304). نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه زین روی از تو ماندم منصوبۀ هزاران. (از سندبادنامه ص 304). سمندش در شتاب آهنگ بیشی فلک را هفت میدان داده پیشی. نظامی. برده به دو رخ ز ماه بیشی گل را دو پیاله داده پیشی. نظامی. گاه از جولان بدارد خیره نکبا را بجای گاه صرصر را بتک پیشی دهد یکساله راه. محمد بن نصیر (در صفت اسب)
دادن قبل از موعد مقرر. دادن قبل از وقت معهود. مساعده دادن، مزیت دادن حریف ضعیف را بالخصوص در بازی نرد و شطرنج و جز آن: چنانکه نراد آسمان را سه ضربه پیشی دادی.... (سندبادنامه ص 304). نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه زین روی از تو ماندم منصوبۀ هزاران. (از سندبادنامه ص 304). سمندش در شتاب آهنگ بیشی فلک را هفت میدان داده پیشی. نظامی. برده به دو رخ ز ماه بیشی گل را دو پیاله داده پیشی. نظامی. گاه از جولان بدارد خیره نکبا را بجای گاه صرصر را بتک پیشی دهد یکساله راه. محمد بن نصیر (در صفت اسب)
حرکت پیش یعنی ضمه به حرف دادن. مضموم خواندن. ضمه دادن حرفی را. مضموم کردن حرفی. مضموم نوشتن، درس را بمعلم پس دادن. درس را روان کرده بر استاد خواندن. پس دادن شاگرد درس خوانده را به استاد، دادن از قبل
حرکت پیش یعنی ضمه به حرف دادن. مضموم خواندن. ضمه دادن حرفی را. مضموم کردن حرفی. مضموم نوشتن، درس را بمعلم پس دادن. درس را روان کرده بر استاد خواندن. پس دادن شاگرد درس خوانده را به استاد، دادن از قبل